جدول جو
جدول جو

معنی عمر انصاری - جستجوی لغت در جدول جو

عمر انصاری
(عُ مَ رِ اَ)
ابن علی بن احمد انصاری شافعی. ملقب به سراج الدین، و مکنی به ابوحفص و مشهور به ابن ملقّن. از محدثان و فقیهان بزرگ قرن هشتم هجری. اصل او از وادی آش (اندلس) بود. بسال 723 ه. ق. در قاهره متولد گشت و بسال 804 ه. ق. در همین شهر درگذشت. او را در حدود سیصد تألیف و تصنیف است که کتابهای ذیل از آنجمله میباشد: 1- کمال تهذیب الکمال فی اسماءالرجال. 2- التذکره فی علوم الحدیث. 3- خلاصه البدر المنیر. 4- طبقات الاولیاء. 5- طبقات القراء. 6- عجالهالمحتاج علی المنهاج. 7- العقد المذهب. 8- المقنع. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به مآخذ ذیل شود: الضوء اللامع ج 6 ص 100، ذیل طبقات الحفاظ ص 197 و خطط مبارک ج 4 ص 105
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَمْ مارِ اَ)
ابن معاذ بن زراره بن عمرو بن غنم بن عدی بن حارث بن مره بن ظفر انصاری ظفری، مکنی به ابونمله. صحابی بود. ’ابوالبشر دولابی’ نام او را ’عماره بن معاذ’ دانسته است، اما ابن البرقی بر آن است که نام وی ’معاذ بن زراره’ بوده است. وی با پدرش در غزوۀ بدر شرکت داشت. و نیز غزوۀ احد و غزوات پس از آن را دریافت و در عهد خلافت عبدالملک بن مروان درگذشت. در الاصابه احادیثی از او منقول است. رجوع به الاصابه ابن حجر، جزء هفتم، ترجمه شمارۀ 1156 و ابونمله شود. و در منتهی الارب آمده است که ’عماره بن معاذ’ صحابی بود
لغت نامه دهخدا
(عَمْ ما رِ اَ)
ابن کعب (ابی الیسر) بن عمرو انصاری. ’ابن منده’ وی را از صحابه میشمارد، ولی ’ابن حجر’ این قول را رد میکند. رجوع به الاصابۀ ابن حجر، قسم اول از حرف عین، ترجمه شمارۀ 5700 شود
ابن أوس بن خالد بن عبید بن امیه بن عامر بن خطمۀ انصاری خطمی. ’ذهبی’ نام او را عمار و ’ابن حجر’ آن را عماره داند. رجوع به عمارۀ انصاری (ابن اوس بن خالد...) شود
لغت نامه دهخدا
(بِ رِ اَ)
عبدان ازو یاد کرده و گفته است در بئر معونه شهید شد. (از الاصابه ج 1 ص 166)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ اَ)
ابن ابی زیاد ابزاری. از مشایخ شیعه و از ائمۀ روات حدیث بود. (از فهرست ابن الندیم). روات به عنوان افراد متخصص در علم حدیث، در دوران های مختلف به جمع آوری، حفظ و انتقال احادیث پیامبر اسلام (ص) پرداخته اند. این افراد با ارزیابی دقیق منابع حدیثی و راویان، نقش مهمی در حفظ و ترویج اصول اسلامی ایفا کرده اند. روات به عنوان منابع معتبر در علم حدیث، همواره در تلاش بودند که از انتقال روایات ضعیف یا جعلی جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ اَ)
ابن معاذ بن زراره بن عمرو بن غنم بن عدی بن حارثه بن مره بن ظفر انصاری ظفری، مکنی به ابونمله. صحابی بود. نام او را ’عمار’ دانسته اند. رجوع به عمار انصاری (ابن معاذبن...) شود
ابن ثابت انصاری. وی صحابی و برادر خزیمه بن ثابت بود. ’ابن حجر’در حدیث از وی روایت کرده است. رجوع به الاصابۀ ابن حجر قسم اول از حرف عین، ترجمه شمارۀ 5705 شود
ابن حزم بن زید بن لوذان بن عمرو بن عبد عوف بن غنم بن مالک بن نجار نجاری انصاری. صحابی بود. رجوع به عمارۀ نجاری (ابن حزم بن...) شود
ابن ابی حسن انصاری. وی صحابی بود. در دو غزوۀ بدر و عقبه شرکت داشت. و ابن حجر اخباری از وی نقل کرده است. رجوع به الاصابه شود
ابن عمرو بن حزم نجاری انصاری. تابعی و از شریفان مدینه در قرن اول هجری بود. رجوع به عمارۀ نجاری (ابن عمرو بن حزم...) شود
ابن عامر انصاری. وی صحابی بود. ’ابن صاعده’ با چند واسطه حدیثی از وی روایت کرده است. رجوع به الاصابه شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ اَ)
ابن أوس بن خالد بن امیه بن عامر بن خطمۀ انصاری خطمی. وی صحابی بود. ’ابن حجر’ حدیثی از او روایت کرده و ’ذهبی’ نام اورا عمار... دانسته است. اما ’ابن حجر’ می نویسد که نام صحیح وی همان عماره... است. رجوع به الاصابۀ ابن حجر، قسم اول از حرف عین، ترجمه شمارۀ 5702 شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ اَ)
ابن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام انصاری خزرجی سبکی شافعی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سبکی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن همام بن محمد بن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. هیوی و عالم به احوال آسمان و فلک بود. رجوع به علی (ابن شاطر...) شود
ابن زید بن محمد بن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن...) شود
ابن ابی بکر بن علی بن ابی بکر بن عمر بن احمد بن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی، مشهور به ابن جمال مصری. رجوع به علی مکی شود
ابن احمد بن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود
ابن محمد بن محمد بن وفا قرشی انصاری اسکندری شاذلی مالکی، مشهور به ابن وفا و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قرشی شود
ابن احمد بن عمر بن محمد بن احمد بوشی انصاری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی پوشی شود
ابن عبدالله بن ابراهیم بن محمد انصاری مالکی، مشهور به متبطی و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی متبطی شود
ابن عبدالرحمان بن یوسف انصاری طلیطلی، مشهور به ابن لونقه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی طلیطلی شود
لغت نامه دهخدا